زنــــــانی که تهی از احســــاس...

 


و با چتری از منطق...

 


گوشه ای تنها نشسته اند...

 


بی شک ، همان دخــــترکان بی پروایـــی اند ....

 


که سالهایی نه چنـــــــدان دور ....

 


بی تجربه از " تب و لرز " عشــق ،،

 


"خیســی بارانـش " را آرزو

 

میکردنـــــــد.....!!





تاريخ : جمعه 24 بهمن 1393برچسب:تنهایی,باران,خالی از احساس, | 23:20 | نويسنده : zizi |

از دیوانه ای پرسیدند : چه کسی را بیشتر دوست داری ؟



دیوانه خندید و گفت : ”عشقم” را…



گفتند : عشقت کیست؟



گفت:عشقی ندارم!



خندیدند و گفتند : برای عشقت حاضری چه کارهاکنی؟



گفت : مانند عاقلان نمیشوم ، نامردی نمیکنم ، خیانت نمیکنم ،

 

دور نمیزنم ،



وعدهسرخرمن نمیدهم ، دروغ نمیگویم و دوستش خواهم داشت ،

 

تنهایش نمیگذارم ،



میپرستمش ، بی وفایی نمیکنم با او مهربان خواهم بود ، برایش


فداکاری خواهم کر د،ناراحت و نگرانش نمیکنم ،

 

غمخوارش میشوم…



گفتند: ولی اگر تنهایت گذاشت ، اگر دوستت نداشت ، اگر نامردی کرد ،

 

اگربی وفابود ،



اگر ترکت کرد چه…؟


اشک بر چشمانش حلقه زد و گفت : اگر اینگونه نبود که من “دیوانه” نمیشدم…

 



تاريخ : جمعه 24 بهمن 1393برچسب:جملات زیبا,جملات عاشقانه,جملات احساسی, | 23:13 | نويسنده : zizi |

دختر بودن

یعنی شالت افتاد...!

یعنی سوال مسخره ی آیا من وکیلم؟؟

یعنی این چیه پوشیدی بدو عوض کن...!

یعنی ارزوی سفر مجردی روبه گور بردن...!

یعنی این عکس کیه توگوشیت؟؟؟!!!

یعنی خوشگله برسونمت...!!!؟؟؟

یعنی بروتو دم در وانستا...!

یعنی وسط یه کاری پاشو بروچایی بیار...!

یعنی حق هرچی رو وقتی داری که توعقدنامه نوشته شده باشه...!

یعنی سیگار کشیدن=خراب بودن...!

یعنی تابستون لباس تا خرخره...!

یعنی ساعت8 شبه کجایی؟گمشوخونه...!

یعنی نخواستن وخواسته شدن...!

یعنی کجا داری میری؟؟؟

یعنی تودریا با لباس بری...!

یعنی کی بود زنگ زد؟؟؟

یعنی ازپدرت اجازه گرفتی؟؟؟

یعنی بهت بگن خیلی خودسر شدیااا...!

یعنی با لباس سفیداومدن وبا کفن رفتن...!

یعنی تباه شدن زندگیت واسه حرف مردم...!

یعنی فراموش کردن ارزوها...!

یعنی حق نداری به انتخاب خودت کارایی روکه میخوای بکنی...!

یعنی اجازه گرفتن واسه هرچیز...!

یعنی خیلی چیزای دیگه...!

 

به سلامتی خودمون که همه اینارو تحمل میکنیم.............!

 

 



تاريخ : یک شنبه 12 بهمن 1393برچسب:دخترونه,دختر بودن, | 17:45 | نويسنده : zizi |